شیوه عمده این تأثیرگذاری نیز به این صورت است که ابتدا مجموعه مؤلفه هایی را در ارتباط با یک موضوع استخراج می کنند؛ یعنی در رابطه با موضوعی که می خواهند القائی درمورد آن داشته باشند، چند مؤلفه را استخراج کرده و سعی می کنند دست کم نیمی از این مجموعه مؤلفه ها صادق باشد. آن گاه این اطلاعات صحیح را به عنوان پوشش و چتری به کار می گیرند تا در دل آن، چند موضوع خلاف واقع و نادرست را با تجزیه و تحلیل هایی و به عنوان کالا و خدمات فکری و فرهنگی به کام مخاطب بریزند. بنابراین با جذابیت ظاهری که برای مخاطبان ایجاد می کنند، آن ها را در پی بردن به انگیزه اصلی، دچار مشکل کنند. زیرا هنگامی که مخاطب می بیند چند مورد از این مؤلفه ها صحیح است، دیگر کل آن پدیده و تحلیل ارائه شده از آن را می پذیرد. دشمنان از این طریق می توانند اهداف مورد نظر خود را به مخاطب تحمیل کنند. استفاده از قدرت نرم علیه تمامیت ارضی، استقلال و هویت ملی کشور تنها در شرایط ضعف و شکست نظام اتفاق نمی افتد بلکه در «پیروزی های خیره کننده» هم از این ابزار برای تضعیف موقعیت داخلی و بین المللی انقلاب و نظام استفاده می شود. شیوه های به کارگیری جنگ نرم طی مراحل مختلف و با ابزار متفاوتی انجام می گیرد. شاید اولین کاری که در جنگ نرم انجام می شود این است که شخص را نسبت به دیدگاه های خود دچار شک و تردید می کند. شک، فرد را دچار خلأ فکری و منطقی می کند و او آماده می شود تا چیزهای دیگری را در ذهن بپذیرد.
بنابراین ابتدا فرد باید نسبت به منابع فکری خود شک کند. در مرحله دوم، مخاطب باید منابعی که اطلاعات در آن ریخته می شود را بپذیرد. برای نمونه دشمن می گوید: رسانه های شما دروغ می گویند یا همه واقعیت را نمی گویند و براساس منافع خودشان این کار را می کنند... در نتیجه نسبت به صحت عمل رسانه های خودی شک پیدا می شود؛ ولی همچنان نیاز هست که منابع اطلاعاتی دیگری جایگزین آن شود. آن گاه سریعاً منابع رقیب از سوی دشمنان معرفی می شوند. تزریق اطلاعات این گونه صورت می پذیرد. یکی دیگر از روش های مهم در جنگ نرم، فریب است؛ یعنی مخاطب باید به این نتیجه برسد که باید این کار را انجام دهد و راهی جز این ندارد.
این زمانی است که گزینه های مقابل او آنقدر محدود شود که هرچه را در دایره گزینشش انتخاب کند، برای طرف مقابل، برد محسوب شود. ظاهراً تنوع هست ولی راه گریزی نیست.
مهم ترین و بالاترین سطح فریب این است که فرد را به خودفریبی بکشانند. گاهی فرد فریب می خورد اما می داند که فریب خورده و چاره ای ندارد. گاهی نیز فرد فریب می خورد اما هرچه تلاش می کنند او را از دایره و تور فریب بیرون بیاورند، امکان پذیر نیست چراکه نمی خواهد باور کند که فریب خورده است.
شیوه دیگر اعمال جنگ نرم ایجاد ادبیات و روش های مطلوب برای جذب مخاطب میباشد. هر انسانی، ارزش ها و هنجارهایی در ذهن خود دارد. اگر مطالبی که دیگران می گویند تفاوت زیادی با این ارزش های ذهنی داشته باشد، آن را پس می زند. به عنوان مثال هیچ گاه فردی مذهبی پیامی کاملاً ضدمذهبی را نمی پذیرد و شدیداً با آن پیام مقابله می کند به همین دلیل دشمن تلاش می کند پیام مورد نظرش را باتوجه به ارزش ها و هنجارهای مخاطبان، طراحی کند و با ادبیات و شیوه هایی کاملاً معقول و پسندیده مخاطب را در ابتدا جذب کرده و سپس مفاهیم و ارزش های موردنظر خود را به صورت نامحسوس به او القاء نماید.
از این رو یکی از مسائل پراهمیت در جنگ نرم، طراحی ادبیات مناسب است. ادبیاتی که ظاهری ارزشمند داشته باشد. دشمنان، ادبیات و ارزش های ما را منفور و نامطلوب نشان می دهند؛- ذهن مردم هم طبیعتاً به چیزهای نازیبا گرایش ندارد- آن گاه یک ادبیات جایگزین مطرح می کنند و از این راه به مرور زمان بر تمایلات و رفتارهای ما تأثیر می گذارند. این گونه است که بعد از مدتی، فرد دچار عمیق ترین شکل فریب، یعنی خودفریبی می شود و هرگونه تلاش برای آزادسازی را تلاش برای نابودی می انگارد و در نتیجه مقابل آن می ایستد.